فردا امتحان شیمی ازمایشگاه دارم. حوصله احدالناسی را ندارم. پرداخت هزینه خوابگاه را انقدری پشت گوش انداخته ام که احتمالا جریمه بخورد و حالا هم که گویا رمز دوم و اینها فلان شده! باید دوش بگیرم، کمدم را مرتب کنم، و بعد بروم در اتاق جدید ببینم انجا میشود درس خواند یا چه! 

اگر فکر کرده اید توان روانی اش را دارم که فقط تماس بگیرم و ببینم جواب mri چه شده و وقت بعدی دکتر کی است سخت در اشتباهید. از بس مرغ خورده ام که حالم دارد از همه چیز بهم میخورد! سم میگفت: اگر عقل سلیم داشتی میرفتی برای خودت گوشت بولقمون و شترمرغ و اینها میخریدی و من با یاد ناگت پختن دیشبم، فقط نگاهش کردم! 

دستبند طلایم هنوز پیدا نشده. قرار بود بفروشمشان تا ویالن بخرم ولی این طور که من پیش میروم، خریدن ویالن را باید به خواب ببینم! 


+چه قدر زر میزند این علیرضا! مدام میگوید به جان شما، به خدا ! دوستم رفت کما، فلان چیز فلان شد! شما خوبی مهندس؟ بعد هم توی پرانتز مینویسد(جهت کش دادن الکی و اینها! )

عزیزم! راحت تر نیست برایم بنویسی:میخوام مختو بزنم ساجی جون! نظرت؟! 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها