میلم به خواندن نه، ذوقم به کتاب ها کم شده. همین کتاب فسقلی را هم که برای خودم خریدم بابت این بود که دیدم گزیده اشعار سرخپوستی است! با این همه باید قسمتی از پولی که برای خرید ویولن تهیه میکنم را برای خرید هشت جلدی هری پاتر بگذارم کنار.

اسب چوبی هنوز هم الویت دارد! باید اوای فاخته و زنگ ها برای که به صدا در می ایند را هم بخوانم. 

باید این ترم یک کوفتی تمام شود و من از شر خوابگاه و تغییر رشته و امتحانات کذایی خلاص شوم، تا تازه بفهمم با زندگی چه کارهایی میشود کرد! 

فعلا فقط میدانم دیگر دلم نمیخواهد ورزش کنم. حتی راستش با خوردن دلستر و نوشابه و مایونز مساله ای ندارم. انگار موجود بی منطقی دارد توی مغزم زمزمه میکند: من که دیگه سالم نیستم، دلیلی نمیبینم باز هم برای سلامتی تلاش کنم! 

سم قول داده اگر دختر خوبی باشم اخر هفته برویم دربند! دقیقا نمیدانم منظورش از دختر خوب چیست. فقط میدانم فردا باید بروم خرید. عطر همیشگی ام تمام شده. حداقل قسمت خوب قضیه اینکه نمیگویم من که صرع دارم، چه اهمیتی دارد چه بویی بدهم! 


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها